جدول جو
جدول جو

معنی حسین عودی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین عودی
(حُ سَ نِ)
ابن ابوالقاسم بن حسین عودی اسدی حلی. او راست: ردّ بر محقق کرکی علی بن عبدالعال. متوفی 994 هجری قمری در مسئلۀ فلسفی ’اثبات معدوم’. صاحب ذریعه گوید: این مرد از نوادگان حسین بن نصیرالدین موسی عودی در سدۀ هشتم هجری میباشد. رجوع به ذریعه ج 10 ص 192، 195 و فیض القدسی در احوال مجلسی در مقدمه بحارالانوار چ کنپانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ)
ابن حسین بن حسن، ملقب به علاءالدین جهانسوز ملک الجبال عباسی. از 545- 556 هجری قمری پادشاه غور بوده است. وی دولت غوریۀ فیروزکوه را بسط داد و بهرامشاه غزنوی را شکست و شهر غزنین را قتل عام کرد و هفت شبانه روز این شهر را بسوخت و به این سبب جهانسوز لقب گرفت. رجوع به غوریان شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن علی بن نصر بن عقیل واسطی بغدادی. شاعر. مدتی در خدمت ملک امجد در بعلبک بود و در 596 هجری قمری درگذشت. (فوات الوفیات ج 1 ص 124) (زرکلی چ 1 ص 233)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ عَ)
پزشک و معلم چشم پزشکی آموزشگاه پزشکی قاهره بود و در 1300 هجری قمری 1883/م. درگذشت. (معجم المؤلفین از معجم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ اَ)
ابن علی بن ظافر ازدی مصری صفی الدین ادیب. درگذشتۀ 657 هجری قمری 1259/ میلادی او راست: ’الفریده’. (معجم المؤلفین ازایضاح المکنون ج 2 ص 189) (هدیه العارفین ج 1 ص 313)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن جمال الدین حسین قهستانی. او راست: شرح قصیدۀ ابن سینادر نفس و روح (عینیه ؟). (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مِ)
ابن سعد بن حسین بن محمد آمدی شاعر، لغت شناس. در آمد متولد شد و به بغداد آمد و به شام رفت و به اصفهان بازگشته ساکن شد و در آنجا در 444 هجری قمری / 1054 میلادی درگذشت. مؤلفاتی دارد. (معجم الادباء یاقوت ج 9 ص 266) (معجم المؤمنین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ بَ دَ)
ابن سامی بن علی بدوی شافعی مدرس جامع ازهر بود و در قاهره در 1362 هجری قمری 1943/ میلادی درگذشت. او راست: ’قصه سیدنا داود’ و جز آن. (معجم المؤلفین از الاعلام الشرقیه ج 2 ص 105) (فهرست کتاب خانه ازهر ج 6 ص 20)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِهَِ)
کلب حسین خان بن کلب علیخان. پس از 1281 هجری قمری درگذشت. دیوان شعر فارسی و تذکرۀ شاعران به نام ’شوکت نادری’ دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 329)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ یَ)
ابن مرتضی حسنی حسینی طباطبائی حائری واعظ. در 14 محرم 1307هجری قمری / 1889 میلادی در کربلا درگذشت. او راست: الرق المنشور و لوامع الظهور فی تفسیر آیه النور و تنبیه الخواطر. (ذریعه) (اعیان الشیعه) (معجم المؤلفین)
ابن احمد بن محمد بن سمیع یزدی. او راست: تحفه الولی در شرح عهد مالک که در مشهد در 1227 هجری قمری نگاشته و حاشیه بر قوانین الاصول. (ذریعه ج 3 ص 480 و ج 6 ص 176)
ابن محمد بن علی بن عبدالغفور حائری. متوفی به کربلا در 1310 هجری قمری / 1892 میلادی او راست: التحفه الکسائیه. (ذریعه ج 3) (اعیان الشیعه ج 27 ص 211)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عُ بَ)
ابن حمادبن میمون مکنی به ابوعبدالله. او راست: کتاب الحدیث. (ذریعه ج 6 ص 323)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عَ)
ابن علی عزت کلیوبی رومی حنفی شیخ طائفۀ مولویان شهر خویش بود. در 1231 هجری قمری / 1816 میلادی متولد و در بیروت 1311 هجری قمری هجری قمری / 1893 میلادی درگذشت. او راست: مفتاح القلوب و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 331) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عُ مَ)
ابن عبداللطیف بن محمد العمری قادری خلوتی دمشقی معروف به ابن عبدالهادی مؤرخ نسابه در دمشق به سال 1162 هجری قمری 1749/ میلادی متولد شده و در 1216 هجری قمری 1801/ میلادی درگذشت. او راست: المواهب الاحسانیه و جز آن. (معجم المؤلفین از جلسه البشر) (تاریخ آداب اللغه ج 4 ص 294) (روض البشر 76) (هدیه العارفین ج 1 ص 328)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ فَ)
ابن عبدالله رومی قسطنطینی شاعر متخلص به فردی معروف به ارایچی زاده. متوفی 1121 هجری قمری دیوان شعر ترکی و ’شاپورنامه’ بنظم ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 325)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عَ)
ابن عبدالله شمّری بن محمد بن احمد از ادبای عراق بود. نیاکانش ساکن کردستان بوده و پدرش به بغداد آمده وی در آنجا متولدگردید و مدتی قاضی نجف بود و در اعظمیۀ بغداد در سن شست سالگی درگذشت. تألیفهایی در معانی و بیان و منطق دارد. (اعلام زرکلی ج 2 ص 273) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ فَ)
او راست: السراج الوهاج عن ذکر العوائد و حقوق الزواج که در 1310 هجری قمری 1892/ میلادی تألیف کرده است. (معجم المؤلفین از فهرست کتاب خانه ازهر ج 6 ص 28)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن عبدالرحمان حنفی ملقب به حسام الدین در شهر بروسه تدریس میکرد و همانجا در 926 هجری قمری / 1520 میلادی درگذشت. تألیفاتی دارد که در معجم المؤلفین یاد شده است. (معجم المؤلفین از شذرات الذهب ج 8 ص 97) (شقائق نعمانیه ج 1 ص 610) (کشف الظنون)
ابن عباس قسطنطینی حنفی واعظ جامع حاج اوحد. در 1105 هجری قمری / 1694 میلادی درگذشته است و مؤلفاتی دارد. (معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 324)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زَ)
ابن محمد بن یحیی زیدی حسینی. او راست: دستور المنجمین به فارسی که در 891 هجری قمری نگاشته است. (ذریعه ج 8 ص 168)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَنِ سَ)
ابن عبیدالله سعد مکنی به ابوعبدالله سعدی شیعی امامی. او راست: اکمال الاسلام. بناء الاسلام. حرمه الاسلام. دعائم الاسلام. سهام الاسلام. فضل الاسلام. نوادرالاسلام. الایمان، دعائم الایمان، حقیقه الایمان، حلاوه الایمان، شعب الایمان، طعم الایمان، فضل الایمان، نفس الایمان، نوادر الایمان، و جز آنها. (هدیه العارفین ج 1 ص 332) (فهرست اعلام ذریعه) (نامۀ دانشوران ج 2 ص 633)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ شُ)
اصفهانی. شاعر و رمال بود و احوالش در تذکرۀ نصرآبادی آمده است. (ذریعه ج 9 ص 560)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن علی بن ابی منصور صوفی مالکی. ساکن مصر و ملقب به صفی الدین. او راست: کتاب الرساله. وی در 682 هجری قمری 1283/ میلادی درگذشته است. (ایضاح المکنون) (معجم المؤلفین) (روضات ص 226)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ کَ)
دهی است از دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر. واقع در 29500گزی جنوب خاوری هوراند و 16هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. ناحیه ای است کوهستانی معتدل. دارای 66 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از رود خانه کجرود و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ لُ)
ابن عبدالله برسوی متخلص به لوحی. متوفی در 1165 هجری قمری او راست: منظومۀ معراجی به ترکی. (هدیه العارفین ج 1 ص 326)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مَ)
هشتمین تن از ائمۀ رسی در سعدا است که از 393 ه. ق. سلطنت کرد و وفات او در 404 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمدتقی بن محمدعلی نوری مازندرانی محدث رجال شناس معاصر معروف به حاج میرزاحسین نوری در 1254 هجری قمری / 1838 میلادی در فومن مازندران متولد گشت و به عراق مهاجرت کرد و در نجف در17 جمادی دوم 1320 هجری قمری 1902/ میلادی درگذشت. او راست: ’فصل الخطاب فی تحریف الکتاب’ که موجب طعن بر وی گردید و کتابی بنام ’کشف الارتیاب’ در رد آن نوشته شدو حاجی نوری نیز ردی بر ’کشف الارتیاب’ نگاشت و حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی مؤلف ذریعه کتابی بنام ’النقداللطیف’ در محاکمه میان ایشان با تأیید حاجی نوری نگاشت. (ذریعه ج 10 ص 220). ونیز او راست: ’مستدرکات الوسائل’ که ذیلی است بر کتاب ’تفصیل وسائل الشیعه’ تألیف شیخ حر عاملی که در سه جلد بزرگ چاپ شده و اخیراً نیز در چندین مجلد تجدید چاپ شده است. دیگر از آثار او ’دارالسلام’ در خواب نما شدن و ’کشف الاستار’ و ’البدر المشعشع فی ذریه موسی المبرقع’ و ’تحفهالزائر’ و ’جنهالماوی’ و ’حاشیۀمنتهی المقال’ و ’سلامهالمرصاد’ و ’شاخۀ طوبی’ و ’صحیفۀ علویه’ و ’صحیفۀ سجادیۀ چهارم’ که ذیل است بر ’صحیفۀ سجادیه سوم’ تألیف عبدالله افندی و ’ظلمات الهاویه’ و ’فیض قدسی’ در تاریخ خاندان مجلسی و ’کلمه طیبه’ و ’لؤلؤ و مرجان’ که در آن به روضه خوانان تاخته و موجب دشمنی آنان و طعن بر وی گردید. و مستدرک مزار بحار و ’معالم العیر’ که مستدرک جلد هفدهم بحار است و ’مواقع النجوم’ و ’میزان السماء’ و ’النجم الثاقب’ و ’نفس الرحمان’ که در احوال سلمان فارسی است. وی شاگرد شیخ عبدالحسین، شیخ العراقین و شیخ مرتضی انصاری و حاجی ملا علی کنی و میرزا محمدحسن شیرازی وسید مهدی قزوینی و میرمحمدهاشم خوانساری بوده است ومعروف ترین شاگرد وی حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی مؤلف الذریعه و حاج شیخ عباس قمی میباشند. (ریحانه الادب) (هدیه الاحباب ص 180) (ذریعه) (اعیان الشیعه ج 27 ص 139) (ایضاح المکنون) (معجم المؤلفین) (هدیه العارفین ج 1 ص 330). قزوینی گوید: صاحب ترجمه کتاب خانه جامع و معتبری داشت که در ایران و عراق عرب نظیر آن در کمیت و کیفیت گویا یافت نمیشد ولی بعد از وفات او بکلی متفرق شد. وی پدرزن مرحوم شیخ فضل الله نوری مقیم تهران و جد مادری اولاد او بود و بسیاری از کتب نفیسۀ نادرۀ او را در شش سال قبل که راقم این سطور (قزوینی) به ایران مراجعت نمود نزد آقا ضیاءالدین نوری پسر شیخ فضل الله دید، ولی بعد از وفات او معلوم نشد عاقبت آن کتب به کجا انجامید. (وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی مجلۀ یادگار سال 3 شمارۀ5). مقداری از این کتب که نزد خاندان بهزادی در تهران بود توسط حاج آقا حسین بروجردی خریداری شد و به عراق عرب منتقل گردید و اکنون در نجف در کتاب خانه مدرسه بروجردی موجود است
لغت نامه دهخدا
(حَ بِ)
درسنۀ 802 هجری قمری امیر تیمور پس از بازگشت از هندوستان عزم رفتن به آذربایجان کرد و موجب، آن بود که امیرزاده میرانشاه به سبب فروافتادن از اسب در شکار به اختلال دماغ دچار گردیده بود و بذل و بخشش های نابجا میکرد و به خونریزیهای ناحق مقدم میشد. امیر تیمور بر آن شد که به آذربایجان رود و میرانشاه را که در آنجا مقیم بود، سیاست کند. چون بنا به گفتۀ بانوی عظمی زن میرانشاه که از وی رنجیده بود به سمرقند آمده، احتمال میرفت که شاهزاده طریق مخالفت بسپرد، پس از آنکه میرزا میرانشاه به آستان امیر تیمور رسید چون بکرات امیرتیمور شنوده بود که افراط میل میرانشاه به شرب مدام و صحبت ساقیان سیم اندام به سبب ترغیب طایفه ای از مردم ندیم پیشه و زمره ای از استادان سازنده بوده که پیوسته مرافقت شاهزاده مینموده اند، نایرۀ غضب وی اشتعال یافت و حکم فرمود که: ندما و سازندگان میرزا میرانشاه را بر دار اعتبار کشند و به موجب فرمودۀ میرزا محمد کاخکی که با وجود تبحر در علوم معقول و منقول در شیوۀ نظم و نثر و جدّ و هزل از فضلای زمان ممتاز بود و استاد قطب الدین نائی و حبیب عودی و عبدالمؤمن گوینده که هر یک در فن موسیقی و ادوار در زیر گنبد دوار شبیه و نظیر نداشتند گرفتار گشتند و چون ایشان را به پای دار آوردند، مولا محمد کاخکی برسبیل مطایبه روی به استاد قطب الدین آورده گفت: خدمت استادی که پیوسته پیر و پیش قدم بوده اند باید که حالا نیز همان طریقه مرعی دارند. استاد قطب الدین گفت: چه محل مزاحست ؟ جلاد نخست ریسمان بر پای قطب الدین نائی انداخته و او را بردار کشید و چون نوبت به مولانا محمد کاخکی رسید این دو بیت منظوم گردانید:
پایان کار و آخر عمر است ملحدا
گر بایدت و گر نه بدست اختیار نیست
مردانه وار گر ببرندت به پای دار
مردانه پای دار، جهان پایدار نیست.
و همان لحظه سایر رفیقان ایشان را از همان شربت چشانیدند. (از حبیب السیر جزو 3 مجلد 3 چ اول طهران به تلخیص و اختصار) (رجال حبیب السیر ص 105). براون گوید: وی در دربار میرانشاه پسر امیر تیمور گورگان میزیسته. هنگامی که امیرتیمور در هندوستان مشغول نبرد بودپی در پی خبر وخامت اوضاع آذربایجان در اثر نالایقی میرانشاه میشنید تا بالاخره ناچار گردید زدوخورد هندوستان را رها کرده و به ایران بازگشت و فکر خود را معطوف آذربایجان نمود. میرانشاه به اردوی پدر پیوست و از اعمال ناشایست خود معذرت خواست. امیر تیمور از مشاهدۀ خراب کاریهای میرانشاه سخت خشمناک گردیده دستورداد جمعی از درباریان میرانشاه و شعراء ندیم او را من جمله حبیب عودی در قزوین یا نزدیک آن شهر به دار آویختند. (تاریخ ادبیات ادوارد براون ترجمه حکمت ج 3). حبیب عودی اکنون از اصطلاحات موسیقی میباشد
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ عَ دَ)
ابن مصطفی بن عوده دمشقی پزشک ومعلم آموزشگاه پزشکی مصر بود و در 1331 هجری قمری 1913/ میلادی در صیداء در 90 سالگی درگذشت. او راست: الرحلهالعودیه و عمده المحتاج و جز آن. (معجم المؤلفین) (معجم المطبوعات سرکیس) (فهرست های خدیوی و بلدیه)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد بن الرضا آوی علوی. شاعر آخر سدۀ هفتم و آغاز هشتم هجری. ادیب مترسل بود. او راست: ترجمه محاسن اصفهان از مفضل بن سعد مافروخی که به سال 729 هجری قمری بپایان رسانیده و براون آن را در 1901 م. به انگلیسی ترجمه و چاپ کرد، عباس اقبال ترجمه فارسی آوی را در سال 1328 هجری شمسی در تهران پخش کرده است. اشعار آوی در ص 6، 7، 24، 28، 31، 33، 43، 44، 58، 99، 101، 115، 131، 132، 135 آن کتاب دیده میشود
لغت نامه دهخدا